محسن ترانیان بعنوان فرزند اول خانواده ای از قشر متوسط همدان ، در دهم اسفندماه سال۱۳۴۲ و درسردترین زمستان تاریخ این شهر دریکی ازمحلات قدیمی پای به عرصه هستی نهاد.
پدرش به شغل آهنگری وجوشکاری گذران امور میکرد.
برای آمادگی و ورود به دبستان یک دوره سه ماهه مکتب خانه رادر تابستان گذراند.
سال اول دبستان را دردبستان حافظ انتهای خیابان معروف به آب دوباره که دورادور دیوارهایش رادرختان توت سفید گرفته بود ثبت نام کردند.
اولین معلم آن دوره وی آقای وطن خواه پیرمرد مهربانی بود که محسن خاطراتش را همیشه باخود دارد.
سپس بعلت جابجایی منزل ، سال دوم تا پایان دوره ابتدایی دردبستان فرخ سرشت تحصیل کرد.
او خود می گوید: یادم میاد یکی از این سالها، اولین روز مدرسه باکت وشلوار نوویقه سفید و باهمراهی مادرم بود، اما برگشتم باخودم وبا یک کت وشلوارپاره همراه بود.
و اضافه می کند: معلم آن سالهای من آقای کمالی بود که مشکل درد پا داشت، وبهمین دلیل رفت وآمدش را با وانت بار کرایه ای انجام میداد.
علتش رانمیدانم .شاید وانت باراو را تادرب منزلش می برد.
بهرحال بیرون رفتن ازکلاس وگرفتن وانت بار هر روز یک ربع از زنگ آخر کلاس برای ماتفریح بود وهمه ما خداخدامیکردیم بااشاره دست آقا معلم برای آوردن وانت بار انتخاب بشیم.
سال های دبستان باتمام فراز وفرودهایش بسرآمد وپای به راهنمایی گذاشتم.
مدرسه راهنمایی دهخدا درجولان .
وبه چشم برهم زنی دوران آن هم بسر آمد و وارد دبیرستان شدم.
آن سال ها که من دبیرستان شریعتی درس می خواندم، مدیران این دبیرستان آقایان (رادنیا، لشگری. صالح زاده) بودند.
محسن می گوید: این زمان مصادف بودباحوادث تلخ وشیرین ازدست دادن پدرتاجنگ ایران وعراق وحضورداوطلبانه درجبهه های غرب کشور، سرپل ذهاب، بازی دراز، روستای باباپیرعلی و...
پس ازچندماه که برگشتم فصل جدیدی در زندگی شروع شد..
اشتغال دربنیاد شهیدو همزمان ازدواج وسپس استخدام دراداره کل زمین شهری درسال62 وطی مراحل سازمانی تاسطح معاون مدیرکل و پس ازادامه تحصیل تاسطح کارشناسی مدیریت تاسال74
و آنگاه که زمزمه ادغام وزارت مسکن وشهرسازی وسازمان زمین شهری وتشکیل سازمان مسکن وشهرسازی دراستانها وادامه خدمت درسازمان جدیدباپست مدیریت املاک ومسکن تاسال 77
و سرانجام انتقال به مخابرات همدان درسال ۱۳۷۸(درزمان مدیریت مهندس زهره وند) ازامورقراردادهادراداره تدارکات باهمکاری مهندس توانا شروع وتاسطح مدیردفترمدیرعامل وهیات مدیره وهمزمان رئیس اداره روابط عمومی
ونهایتا نائل شدن به افتخاربازنشستگی درسال92 رادرپی داشت.
بپایان آمد این دفتر لیکن حکایت هم چنان باقی است.
واسلام